محمد یاراحمدی

رفیق من سنگ صبور غم هام به دیدنم بیا که خیلی تنهام

محمد یاراحمدی

رفیق من سنگ صبور غم هام به دیدنم بیا که خیلی تنهام

بچه های دهه 60 و 70

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ب.ظ


یادتونه ؟؟ مجموعه خاطرات بچه های دهه 60-70

 

 

ساعت 5 بعد از ظهر هر جا بودیم خودمونو می رسوندیم پای تلویزیون

و به آدمکی که راه می رفت و وانمود  میکرد که منتظر شروع شدن

برنامه کودک شبکه دو است ،   نگاه می کردیم ..

 

دستامون زیر چونه ، دراز کش . به بقیه میگفتیم ساکت باشید ...

 

 

 

یادش به خیر خانم خامنه و خانم رضایی چه لحن مهربونی داشتن 

 

یادش به خیر کارتون ها کدوم کارتون ها : 

 

محله برو بیا ،مدرسه موشها ،علی کوچولو ، مدرسه ام دیر شد ،

هوشیار وبیدار ، مسافرکوچولو ، موش کور ، هادی و هدی ،

تام و جری ؛ کار و اندیشه ، پت وت ، لولک وبولک ، الستون و ولستون ،

سایمون در سرزمین آرزوها ، پلنگ صورتی ، افسانه سه برادر ،

افسانه توشیشان ، مبصر چهار ساله کلا س،مار کوپولو ، شهر آجیلی ، پینوکیو ،

پسر شجاع ،هاج زنبور عسل ، زورو ، گوریل انگوری ،

گالیور ، مورچه خوار ، استاد بالتازار ، دختری به نام بل ،

خانواده دکتر ارنست ، مهاجران ، آنشرلی با موهای قرمز ،

خاله ریزه ، اسکیپی ، بچه های کوه آتشفشان ، سیلاس و اسبش طوفان ،

رامکال ، بل و سباستین ، نیک و نیکی ، دارکوب زبل ، خونه مادر بزرگ ،

چاق ولاغر ، بینوایان (کوزت ) بچه های آلپ ، حنا دختری در مزرعه ،

رابین هود ، 15 پسر ، سند باد ، پیلا پیلا ، کارگاه گچت ،

دهکده حیوانان ، بامزی ، معاون کلانتر ، زبل خان ، ای کیو سان ،

قصه های مجید ، با خانمان ، وروجک و استاد و نجار ،

بابا لنگ دراز ، ملوان زبل ، جیمبو ، می تی کومان ، کلاه قرمزی ،

فوتبالیست ها ، لوک خوش شانس ، دور دنیا در هشتاد روز و .............

 

خاطرات مشترک : یادتونه از اینا داشتیم :

 

خودکار بیک ، پاک کن جوهری ، تراش های سوسمار ی ،

کیف های رمزی دار ، هزارآفرین ، عشقمون کشیدن یه قلب بود

با یه تیر توی اون ، کارنامه های ثلث های اول تا سوم کابوس ما بود ،

یه دفتر صد برگ رو پایین هر صفحه یه چیزی میکشیدیم و یه دفعه اونو

ورق میزدیم و میگفتیم مامان .. مامان .. بیا کارتون درست کردم

ومادر مون ما رو میزد ، 

مار و پله و منج ، لی لی ، هفت سنگ .

 و بزنه بزنه  و اسم و فامیل ، چقدرعشق کارت داشتیم

و هورا کردن اونا ،  آتاری سه گا و دسته خلبانی ، فوتبال دستی ،

تلوزیون سیاه و سفید و رادیو قدیمی بابا بزرگ ،علا الدین داشتیم ،

به باتری میگفتیم قوه ، نوار کاست های رو باز میکردم

 و اونو پرت میدادیم بالا ی سیم های برق و آویزون میشدن،

کفش بلا و کفش ملی مد بود ، شامپو گلرنگ تک نفره داشتیم ،

بزرگترین آرزومون داشتن دوچرخه بود ، آدامس خروس نشان ،

عاشق نوشابه کانادا بودیم با کیک صد تومنی و پوست نازک کیک

که از خود کیک خوشمزه تر بود ،

، بیسکویت مادر میخوردیم ، ساندیس با عکس میمون ،

پفک تاز ه اومده بود ، یخمک ومسقتی ؛ آلا سکا و بستنی قیفی ،

سکه رو میذاشتیم پشت صفحه از این طرف ورق اونو

میکشیدیم ، پولای کاغذی نو ، 

 

و هزاران هزاران خاطره دیگر ....

 

الکی الکی بزرگ شدیم

پیر شدیم رفت ....



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۲۰
محمد یاراحمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی